نحوه اثر طب سوزنى( تسکين يا درمان )

طب سوزنی

 نحوه اثر طب سوزنى( تسکين يا درمان )

در فلسفه طب چيني عقيده بر اين است كه هر پديده‌اي در دنيا دو جنبه متضاد در خود دارد و اينها را يه نام‌هاي يين (Yin) و يانگ (Yang) مي‌شناسند (به عبارتي يين نيروي منفي و يانگ نيروي مثبت است).اين دو هميشه با هم تركيب مي‌شوند تا يك كل را شكل دهند، به گونه‌اي كه هيچيك از اين دو به تنهايي نمي‌تواند وجود داشته باشند. اين سيستم تعامل و تقابل دو‌جانبه ميان يين و يانگ در توضيح پديده‌هاي حياتي و اختلالات بدن، آسيب‌شناسي بيماريها و درمان آنها اهميت دارد.
بالانس بودن اين دو باعث تعادل و سلامتي در بدن مي‌شود. از طرف ديگر قطبيت ديناميك ميان يين و يانگ باعث به جريان درآمدن انرژي حياتي مي‌شود(در زبان چيني به آن Qi مي‌گويند).
اين انرژي در مسيرهاي مشخصي به نام مريدينها (Meridians) يا كانالهاي مخصوصي كه قابل مشاهده نيستند، در جريان است. انرژي حياتي در بدن همواره در چرخه‌هاي ثابتي جريان دارد، و هرگونه اختلال در جريان آن باعث ظهور بيماري مي‌گردد. به طور كلي دوازده ععد كانال اصلي طب سوزني در بدن وجود دارد كه نقاط كدبندي شده كلاسيك بر روي اين كانالهاي اصلي هستند.سوزن زدن يا تحريك مناسب اين نقاط باعث تسهيل در جريان انرژي حياتي و بالانس يين و يانگ در ارگانهاي داخلي بدن مي‌گردد، كه اين عمل به بهبودي خودبخودي بدن كمك مي‌كند
امروزه در طب غرب تحقيقات وسيعي جهت تعيين ماهيت درماني طب سوزني به عمل آمده است، كه نشان مي‌دهد طي اين درمان تغييرات و محصولات بيولوژيكي زيادي در بدن بوجود مي‌آيد.در اينجا به چند مورد اشاره مي‌شود:
1-پتانسيل الكتريكي نقاط طب سوزني نسبت به ساير مناطق بدن متفاوت است و آنها نقاط هدايت كننده الكتريكي واكنش‌داري هستند.(Ractive electro permeable points) كه با نواحي نزديك پوست ارتباط دارند.تحريك اين نقاط بر جريانات الكتريكي بدن اثر گذاشته كه در آن ترميم عصب و تنظيم فعاليت عضلات و يا ساير ارگانهاي مربوطه آن در بدن مؤثر است.
2-در طي درمان با طب سوزني پيامهايي توسط اعصاب محيطي به سيستم عصبي مركزي منتقل مي‌شوندو باعث آزاد شدن موادي مي‌گردند كه داراي خاصيت تسكيني يا ضد درد و ضد التهابي هستند، (موادي از قبيل: اندروفين، انكافلين، سروتونين، ...)
3-با تحريك يك سري اعصاب بخصوص مي‌تواند بر سيستم خودمختار بدن اثر نموده و بر ترشحات هورموني، انقباضات عضلات غيرارادي، سيستم ايمنيو ... اثر بگذارد.
4-در طي درمان طب سوزني فيبرهاي مهار كننده درد بيشتر فعال مي‌شوند.
5-از نظر جنين‌شناسي تكامل دستگاه عصبي و پوست هر دو از اكتودرم مي‌باشد، لذا با ايجاد هرگونه اختلال عضوي در بدن نقاط خاصي در سطح بدن حساس شده و يا پتانسيل الكتريكي آن نقاط تغيير مي‌يابد. از طرفي اين تكامل در جنين‌شناسي، ارتباط اغلب نقاط طب سوزني با سيستم نورواندوكرين را توجيه مي‌نمايد، كه با سوزن زدن به اين نقاط مي‌توان از طريق پايانه‌هاي بخصوص عصبي، تحريكات درماني مؤثر در عضو بيمار شده ايجاد نمود.
6-همچنين تحريكات طب سوزني باعث تسهيل جريان سيستم گردش خون (بخصوص ميكروواسكولر) در موضع مورد نظر مي‌شود كه در نتيجه مواد التهابي از ناحيه مذبور دور شده و باعث تغذيه كافي و مناسب بافت آسيب‌ديده مي‌شود.
7-به كمك علم تشريح ثابت شده كه نقاط طب سوزني به ساختمانهاي بخصوص آناتوميك بدن نزديك هستند، مانند: نقاط اتصال اعصاب حركتي به عضلات، اعصاب محيطي بزرگ، نقاط خروجي اعصاب پوستي از فاسياي عمقي، نقاط دو شاخه شدن اعصاب محيطي و ...
به طور خلاصه طب سوزني با عملكردهاي خاصي مي‌توانند بر اغلب قسمتهاي بدن اثر نمايند.

باتوجه به نوع بيماري مي تواند نقش درماني يا تسكيني داشته باشد. مثلاً اگر درد ناشي از آرتروز را با طب سوزني درمان كنيم، به طور متوسط بعد از 6 ماه يا يك سال نياز به درمان مجدد خواهد بود. در چين بعضي از پزشكان درمان خود را هر 3 ماه يكبار جهت حفظ تداوم سلامتي تكرار مي‌كنند. البته بسياري از پزشكان ترجيح مي‌دهند كه با ظهور علائم بيماري، درمان را تكرار كنند.چون معمولاً در افراد طول مدت بهبودي بسيار متفاوت است.بخصوص رعايت توصيه‌هاي پزشكي بعد از بهبودي از طرف بيماران، در اين زمينه نقش بسزايي دارد. ولي اگر بيماري خود محدود شونده باشد (مثل گلودرد ناشي از سرماخوردگي)ديگر نياز به تكرار درمان نخواهد بود.

درمان كل بدن با طب سوزني:

به عنوان مثال بيماراني كه از دردهاي مكرر رنج مي‌برند، اغلب علائم ديگري مانند سوزش معده، افسردگي، اضطراب و ... دارند كه در صورت درمان اساسي، اين علائم نيز از بين مي‌روند. اغلب بيماران بعد از درمان دچار شگفتي مي‌شوند چون ساير علائم همراه، علاوه بربيماري اصلي در آنان 
 حتي با وجود عدم در نظر گرفتن هدف اصلي در درمان،بهبودي مي يابد.


اروميه -آقاي دکتر امير ايپکچي زاده متخصص طب سوزني

 

الكترو فيزيولوژي و سيستم هاي طب سوزني

مقالهء جورنال طب سوزني پزشكي از سايت نظام پزشكي طب سوزني ايالات متحده

جلد 13 . شمارهء 1

نويسنده: دارن ستارويينDarren starwynn OMD

مترجم: سيروس سلطانيان، MD

خلاصه:

در دهه هاي اخير تلاش وافري صورت گرفت كه TCM يا طب سنتي چيني را با طب غربي پيوند دهند. بزرگترين پل ارتباطي بين اين دو مقوله در حيطهء بيو الكترومگنتسم BEM و مطالعهء ميدانهاي جزئي الكترومگنتيك است كه پروسه هاي حيات را برقرار مي سازد . قسمت اعظم تحقيقات در اين زمينه از جانب اروپاييان صورت گرفته و بيشتر ان هنوز در دسترس ما در ايالات متحده قرار ندارد.اين مقاله شامل بررسي اجمالي از تحقيقات بعمل امده در اين زمينه همراه با توجه بخصوص بر روي دانستن طرز سوزن گذاري سوزنهاي طب سوزني. مريدينها. قدرت حيات و نقاط طب سوزني Acupoints وبررسي از نوع اينده نگر است و در حيطهء BEM انجام پذيرفته است.

نقاط كليدي:

بيوالكترو مگنتيسم BEM ،TCM طب سنتي چيني، الكترومگنتيك، رزونانس Resonance،  فيزيك كوانتومي، پتانسيلها، قطبيت polarity، قدرت هدايت  conductivity،ظرفيت توانايي capacitance، يون Ion، جريان كوچك microcurrent ، نوردنسترم   ordenstromنيمه هادي semi conduction، پيزوالكتريكسيته piezoelectricity، ماناكا Manaka و فاشيا

مقدمه:

در طي دورهء طولاني طب سنتي چيني نتايج سوزن زدن يا needling نقاط طب سوزني يا Acupoints چه كلينيكي و چه با تئوري توصيف شده بودند. مفهوم چي Qi . خون. مريدينها. نقاط طب سوزني قسمت اعظم باور و لغات استفاده شده در طب سوزني هستند. از آغاز معرفي طب سوزني به فرهنگ غربي. تجارب و نوشتارهاي زيادي در زمينهء اثر آن با لغات علمي غربي انجام شد. بسياري از توصيفات اوليه سطحي و ساده بودند .  براي نمونه اظهار مي داشتند كه طب سوزني يك راه اوليه تحريك سيستم عصبي است يا اينكه اين فقط يك درمان پلاسبو است.

تعداد قابل توجهي از محققان با بينشي بودند كه به عمق بيشتري از حقيقت مشترك بين TCM

و علم غربي دست يافتند. و راههاي انان منجر به قلمروهاي الكترومگنتيك و فيزيك كوانتومي شد.

بيوالكترو مگنتيك BEM يك لغتي است كه جهت مطالعهء بين الكترو مگنتيك و سيستم هاي حيات مورد استفاده قرار مي گيرد. كه تاريخچه تحقيقات در اين زمينه را مي توان در كتاب الكتريسيته بدن يافت. در اين مقاله تعذاذي از يافته هاي ارزشمند و عملي را بصورت به روز و خلاصه جمع اوري كرده است.

ميدانهاي الكترومگنتيك و زندگي:

در قرن بيستم شتاب زيادي در توضيحات بيوشيميايي براي بيماري بوجود امد و بخصوص موفقيت هاي بسيار خيره كنندهء صنايع دارويي جديد در شفاء بيماري تاثير داشتند. درمان طبي عموماء بر اساس درمان داوريي و جراحي قرار گرفت و تمايل قرن نوزدهمي شفاء از طريق الكترومگنتيك از دست رفت. در اين ميان تعداد كمي از دانشمندان برجسته كشفهاي زيادي را در زمينهء ميدان بيوالكترومگنتيك BEM منتشر ساختند. لاكفسكي Lakhovsky يك كتاب با ارزش را در اين زمينه در سال 1920 نوشت كه توضيح ارتباط بين ميدانهاي با فركانس بالاي الكترومگنتيك را كه شامل تشعشعات كيهاني و موجودات زنده است داد.در مقدمهء اين كتاب او نوشت.

زندگي چيست؟ ايا زندگي تعادل ديناميك بين تمام سلولهاي زنده است ايا ان تعادل توازن تشعشعات متعدد است كه مي توانند يكديگر را تحت تاثير قرار دهند.

بيماري چيست؟ ايا بيماري عدم توازن ارتعاشي بين سلولها است كه از علل خارجي منشاء مي گيرند.

لاكوفسكي Lakhovsky توضيح داد كه چگونه موجودات زنده با يكديگر در ارتباط برقرار مي كنند كه انهم با ارسال و دريافت تشعشعات الكترومگنتيك است. انرژيهاي تشعشعي موجودات زنده كه توسط لاكوفسكي توضيح داده شد ارتباط مستقيم بين فرمهاي حيات را ممكن مي سازد.

دانشمند روسي بنام پرسمن Pessman سه اثر چنين ميدانهايي را جمع اوري كرد. آنها به موجودات زنده اجازه مي دهند تا اطلاعات حسي را در محيط حس كنند. آنها باعث تسريع سازمان و كنترل بين ارگانيسم مي شوند و از انها در ايجاد ارتباط استفاده مي شود.

بيوفتونها كلمهاي است كه توسط Popp استفاده شد كه ارتباطات انرژي فرمهاي مختلف حيات را توضيح مي دهد و همچنين توضيح مي دهد كه چگونه نظم فعاليت هاي مختلف فيزيو لوژيك مانند رشد . تكامل maturation و تقسيم سلولي . فعاليت انزيمي و سيستم ايمني وجود دارد.

دل گوينديس Del Giudice مقاله اي را منتشر كرد كه در ان مدلي را تفسير كرد كه رزونانس و ارتباط بين سيستم هاي مواد كه توسط ميدانهاي الكترومگنتيك به هم پيوسته هستند و اجزاء بطور منظم و هارموني در اين ميدانها تحت تاثير انان حركت مي كنند.

در حقيقت اين ارتباط مواد در فيزيك كوانتومي ثابت شده بود. يك اصل اصلي اين علم اين است كه كليهء اجزاء عالم به هم مرتبط هستند و در ارتباط متقابل با هم مي باشند.اين ارتباط اني است و به ازادي جهت كليهء اجزاء قابل دسترسي است. تئوري كوانتم ابتدا توسط Pranck در اخر قرن نوزدهم پيشرفت كرد. و توسط بوهر Bohr كلمهء كوانتوم را معرف توانايي الكترونها در جهش آني به مدارهاي ديگر از طريق جذب و دفع انرژي مي دانست و ثابت كرد كه چنين حركاتي در سرعتهاي سريعتر از سرعت نور اتفاق مي افتاد.

فيزيك كوانتومي در يك زمينهء مطالعاتي شكل گرفت كه هماهنگ با اصول ذاتي روحاني بود. در حقيقت تفكر اطلاعاتي جهان شمول فيزيك كوانتومي به موازات تفكر سري و محرمانهء نوشتارهاي Akashic بود كه مي گفت گزارشات بدون زمن همهء فكرها و لغات و اتفاقات در تايخ است. اصول در هم اميخته تمام امواج و اجزاء در جهان هماهنگ بود با انچه خدا توصيف مي كرد و فكر جهاني يا روح بود.

توضيحات قديمي چيني Qi و راههاي ان و تجمع ان در بدن ارتباط مستقيمي با انچه هم اكنون در زمينهء فعاليت الكترومگنتيك فرمهاي حيات كشف شده دارد. ما مي توانيم بفهميم كه اين انرژي Qi به فيزيك تراكمي تعلق دارد . 

ارگانيسم بشر تحت تاثير سطوح بسياري از اين تداوم و انرژيها و انرژيهاي روحي موشكافانهء نافذ غير قابل تفسير كه به تمامي در حسهاي مختلف تجلي يافته مانند شيطانهاي سرما زياد. باد. گرما است كه توسط چينيان باستان توضيح داده شده است. سيستم هاي طب سوزني به مقدار قابل توجهي تحت تاثير اين انرژيهاي الكترومگنتيك مي باشند كه در همه جا وجود دارد كه بر اساس نظر محققين كه در زير به تفسير بيان شده توضيح داده سده است.

يكي از اولين سوالاتي كه بايد در نظر گرفته شود اين است كه منبع انرژيهايي كه پروسه هاي بدن از طريق سيستم هاي طب سوزني صورت مي گيرد از كجا منشاء مي گيرد؟

حقيقت اصلي اين است كه هر موجود زنده يك سيستم توليد انرژي دارد اگر چه به نظر كوچك برسد مانند انگل.

همهء ارگانيسم ها نيازمند منابع خارجي انرژي هستند مانند غذا. هوا و خورشيد. در انسان انرژي از طريق سلولي توسط چرخهء كربس يا سيتريك از طريق ارتباط قلب وريه و تغيير مواد مغذي از طريق ارگانها صورت مي گيرد. بر اساس TCM . در ارگانهاي مسئول توليد انرژي ريه و طحال مسئول گرم كردن نواحي سه گانه تنظيم متابوليسم

نواحي پايين . مياني . و بالاي بدن هستند. طب سوزني كاران ‌Acupuncturist تريپل جياو يا triple jiao را به سيستم آندوكرين منسوب كردند كه متابوليسم و ديگرپروسه هاي حيات را تنظيم مي كند.

انرژيهاي توليد شده توسط بدن يك ميدان الكتريكي در اطراف بدن ايجاد مي كند. اين ميدان مشابه است با نشئه و تجلي هر ماده Aura   مي نامنند و بخصوص اين كلمه توسط افرادي كه در حال انجام Qi Gong چي گنگ استفاده مي شود و يا ميدان Qi را نيز به ان مي گويند. بر اساس نظر اين افراد اختلالات در توليد انرژي بدن و حركت از تايكي يا ناحيهء مشكل دار در ميدان بدن است كه باعث بيماري مي شود. استفاده از قدرت سنج potentiometric جهت اندازه گيري پتانسيلهاي الكتريكي بدن استفاده شد.

Schult ثابت كرد كه سيستم مريدين راههاي تمركز ميدانهاي نيروي ساخته شده در بدن هستند.

Becker اظهار داشت كه اين ميدان نامتقارن است و توسط ساختمانهايي مانند بافت. فاشيا. عضلات . استخوان و پوست احاطه شده و در نزديكي ارگان ها تغيير مي كند. اين ميدان همچنين تحت تاثير ارتباط با ساختمانها مانند فاصله. مداخله. توانايي . قطبيت polarity و رزونانس است. بخشي از طب سوزني بر پايهء نيروي هاي بين اين لايه هاي قدرت است.

بر اساس نظريهء Schult . مقداري از تظاهرات فيزيكي شديد مانند درد حاد . اسپاسم. تتاني و نوروپاتيها در اثر اختلال ميدان بدن در اثر صدمه به ويسا بوجود مي آيد. او اظهار داشت كه اين عوامل بسيار مهمتر از بوجود امدن صدمه و اسيب عصبي است.

تحقيقات او نشان داد كه درد اندام قطع شده كه در پزشكي به ان درد اندام فانتوم Phantom limb pain نمونه اي از ايجاد درد در اثر اختلال ميدان است كه مي تواند از طريق درمان ارگانهاي داخلي درمان شود.

پارامترهاي الكتريكي انسان:

بسياري از تحقيقات اوليه در مورد خصلت الكتريكي نقاط طب سوزني مي تواند توسط اختلاف مقاومت پوستي بين نقطهء طب سوزني Acupoint و ارگانهاي مجاور تفسير شود. در اوايل دههء 1950 ناكاتاني Nakatani دريافت كه تعدادي از نقاط در بدن بسيار هادي تر از ديگر نقاط هستند در صورتيكه يك جريان 12 ولت به بدن وصل شود. او نه انان نقاط كم مقاومت يا نقاطي كه اجازهء عبور جريان الكتريكي را مي دهند كه به ژاپني به انان Ryodoraku  ريودوراكو مي گويند. پس از ان بسياري از محققين وساسلي را ابداع كردند كه مي توانست قدرت هدايت نقاط طب سوزني را نشان دهد.

كريپنر Krippner نشان داد كه مقاومت نقاط طب سوزني بين 100 و 200 كيلو ولت است در حالي كه جاههايي كه نقطه نيستند مقاومت بسيار بيشتري تا 10 مگا ولت بود.

نيبويت Niboyet از وسايل اندازه گيري بسيار پيچيده تري استفاده كرد و ثابت كرد كه نقاط طب سوزني 50 درصد يا بيشتر از نقاط اطراف ان قدرت هدايت دارند و وقتي كه الكترودها را روي اين نقاط در يك مريدين قرار دهيم جريان بسيار روانتر از وقتي است كه الكترودها در روي مريدينهاي مختلف وصل شوند.

توانايي يا Capacitance قدرت يك ماده در جهت ذخيره و آزاد كردن شارژ الكتريكي است. اجزاء الكترونيك به عنوان مثال Capacitor ها در وسايل الكترونيك براي اين منظور در نظر گرفته شدهاند. بر اساس تحقيقات Dumitrescu 11 نقطهء طب سوزني يا Acupoint شارژ را به ميزان بالاتري از اطراف ذخيره مي كنند و مقاومت كمتري دارند. او دريافت كه Acupoint ها داراي توانايي يا Capacitance  دو صدم تا نيم mF ميكروفاراد هستند در حالي كه غير از اين نقاط كمتر از يك صدم mF ميكروفاراد هستند

قطبيت يك اصل حياتي ديگر از طرز كار بدن انسان و درمان طب سوزني است. پتانسيلهاي الكتريكي كه به ان قطبيت مي گويند توسط Pruna  و Lonescu-Tirgoviste بوسيلهء دستگاه الكترواكوپانچرگرام electroacupuncturogram اندازه گيري شد. در اين مطالعه او دستگاه را به نقاط GB41 در كف پا و SJ3 در كف دست وصل كرد و از نقطهء RN7 در شكم بعنوان زمين استفاده كرد. دستگاه نقاط را تحريك نمي كرد. اندازه گيري در حالات مختلف مانند قرار دادن در محلها و تحريك و تحريك حرارتي و با اشعهء ليزر انجام شد. محققان دريافتند كه در صورتيكه تغيير پتانسيل بين نقاط زياد باشد بيماران متوجه جريان انرژي از كرختي تا احساس شديد وجود انرژي مي كردند ووقتي كه تفاوت الكتريكي وجود نداشت بيماران يا احساسي نداشتند يا احساس كمي داشتند. محققان دريافتند كه نقاط دور طب سوزني مي توانند مثبت يا منفي شوند البته در مقايسه با زمين اين قطب گرايي پيدا مي شود.

انها اظهار داشتند كه مريدينها مانند كانالهايي در فضاي بين بافتي وجود دارند كه باعث انتشار شارژهاي الكتريكي داخلي مي شوند. انسداد در جريان طبيعي مي تواند باعث درد يا ديگر علائم شود اين انسداد باعث ايجاد شارژهاي الكتريكي منفي و مثبت مي شوند.

بنظر مي رسد كه عدم تعادل ين و ينگ ( بر اساس تئوري طب سنتي چيني ) بوسيلهء فعاليت يوني مثبت يا منفي بوجود مي ايد كه با تحريكات طب سوزني انتشار مي يابد كه مي تواند احساسات تيپيك سوزن زدن را ايجاد نمايد كه به ان فنومن رسيدن چي مي گويند. در مورد اين احساس يك احساس كرختي. مورمور . سنگيني و ضربان مي شود.

اين احساس متفاوت از درد تحريك عصبي است كه بسيار ناخوشايند مي باشد. هر چه اختلاف پتانسيل بيشتر باشد احساس چي بيشتر مي شود. مريدينها نشان دهندهء راههاي كم مقاومتي هستند كه جريان يوني داخلي جريان دارد.

Tirgoviste-Lonescu و همكاران چارت پايين را كه جزئيات عمل نواحي پوستي استفاده شده در طب سوزني را ارائه داده است.

مشخصات نقاط سطحي پوستي طب سوزني يا Acupoints

•1-     داراي پتانسيل الكتريكي بالايي هستند تا 300 ميلي ولت

•2-     داراي ارزش توانايي يا Capacitance بالايي هستند يعني قدرت ايجاد الكتريسيته (بين يك دهم تا يك ميكرو فارادي).

•3-     داراي مقاومت پايين پوستي هستند

•4-     داراي دماي موضعي بالاتر هستند

•5-     تشعشع مرئي نور از نقاط jing  و Yuan

•6-     علائم صوتي در نقاط طب سوزني دارند (2 تا پانزده هرتز با شدت نيم تا يك ميلي ولت بصورت تيز يا سينوسي)

كيفيت نقاط عميق طب سوزني

1-داراي ظرفيت پايين تري به محركهاي الكتريكي هستند

2-توانايي انبار شارژهاي الكتريكي يا Capacitance

3- داراي قدرت هدايت بالاي ايزوتوپيك هستند

4-داراي ارتباط الكتروني بصورت رزونانس  (هادي) با ديگر نقاط طب سوزني هستند

بر اساس تحقيقات بالا اينطور بنظر مي رسد كه طب سوزني بسيار موثرتر است وقتي كه علائم تحت درمان قرار گرفته همراه با عدم توازن يوني بالاتري باشد كه اين مورد توسط تحريك نقاط طب سوزني بوقوع مي پيوندد و باعث درمان مي گردد.

جريانات ميكرو سيستم مريدين و ميكرو كانت microcurrent

در طي كار من مقاومت پوستي قبل و بعد از تحريك به مدت 6 ثانيه اندازه گيري شد. من دريافتم كه افزايش قدرت هدايت الكتريكي پوستي بعد از چنين تحريكاتي در بيماران داراي بيماري واقعي بسيار بيشتر از افراد طبيعي است. مطالعهء بالا اين را تائيد مي كند. بيماران داراي درد و اشكال بعلت اختلال جريان خون داراي توانايي الكتريكي بالاتري بودند. يك وسيلهء ميكروكارنت (جريانهاي كوچك) مي تواند به اساني تغييرات مقاومت پوستي را نشان دهد.

در توصيف ان مراجعه به قياس سد سگ هاي ابي ميتواند مفيد باشد. يك جريان آزاد داراي انرژي كلي است و نوسانات زيادي را در ان نمي توان با وسايلي اندازه گيري كرد.

ولي اگر يك سگ ابي يك سد ساخت جريان فب به مقدار زيادي كاهش مي يابد. و اگر سد بطور ناگهاني شكسته شود. وسيله مي تواند جريان زياد اب را نشان دهد كه بالاخره در اخر به يك جريان ثابت تبديل مي شود. اين همان چيزي است كه ما در اندازه گيري مقاومت پوستي اندازه گيري مي كنيم. وقتي ناحيهء درمان شده و اندازه گيري شده در اندامها درد داشته باشند و يك الكترود در نزديك و يك الكترود در دور قرار دهيم مي توانيم تغييرات مقاومت بين نقاط را به ميزان 60 درصد فقط 6 ثانيه بعد از تحريك ببينيم. من ديده ام كه اين تغييرات زياد در هدايت رابطه دارند با تسكين سريع درد و بهبود رنج در اثر حركت كاسته مي شود. وقتي از طرف ديگر هدايت بعد از تحريك تغيير نيافت. نتايج علامتي كمتر دقيق هستند. اين مسئله اثبات مي كند كه اصلي در اين رابطه وجود دارد كه در صورتي كه مقدار زيادي يونهاي اشباع شده در سيستم الكتريكي بدن ازاد شوند باعث جوابهاي خوب كلينيكي مي شود.

محقق مهم تحقيقات طب سوزني و ميكرو سيستم نوردنسترم Nordenstrom است. او بخوبي با كاتترهاي پيشرفته استفاده شده در جراحي اشنا بود او يك سهم مهم در انرژي درماني جهت سرطان داشت. او سيستم هاي مريدين را مدارهاي بستهء عروقي-بافت بينابيني تصور مي كرد. بر اساس نوردنسترم اين سيستم اجازه مي داد كه شارژهاي مثبت و منفي در مسيرهاي طولاني در بدن از طريق عروق خوني و بافت هاي بينابيني حركت كند. سيستم با عدم تعادل موجهاي منفي و مثبت توليد شده در مركز توليد انرژي بدن و جريانهاي جراحت ازاد شده توسط اسيب بافتي و تروما تقويت مي شود. بيشترين كانالهاي استفاده شده از مريدينها توسط TCM ترسيم شده اند . فقط جريانهاي مستقيم در بافتها و جريانات با متناوب زياد كه در محركهاي كلينيكي milliamp در ايجاد تعادل در سيستم هاي مريدينها موثر نيستند. بنابر اين ميكرو كارنت ها كه معمولاء بعنوان يك فرم تعادل داده شده از جريان مستقيم هستند و در اين مورد خيلي مفيد هستند. جريانات با فركانس زياد تناوبي كه در موارد عملي مورد استفاده قرار مي گيرند ممكن است جهت اثرات ضد التهابي براي درد حاد و احتمالاء در دوز بالا جهت تخريب بافتهاي ناسالم مفيد باشند. سيم هاي داراي پمپ آيوني دكتر يو شيو ماناكا Yoshio Manaka را مي توان گفت كه بر اساس ايجاد تعاذل در بدن كار مي كند. با استفاده از نقاط اصلي در عروق غيرطبيعي و مريدينهاي اصلي جهت پمپ يون مي توان اين تعادل را بطور مستقيم به عميق ترين لايه هاي انرژي بدن رساند.

كار Nordenstrom جهت بيماران سرطاني كه در مراحل اخر بودند بسيار بود. سلولهاي سرطاني به مقدار بيشتري به انرژي الكتريكي حساس هستند تا سلولهاي طبيعي و استفادهء خارجي از جريانات القاء شده باعث تاثير بسه سازيي روي اين سلولها مي گذارد. او ثابت كرد كه تحريك مستقيم ميكروكارنت تومورها با الكترودهاي سوزني كار گذاشته شده implanted باعث بلوك درد و سرطان به مدت طوطالاني مي شود و در بسياري از موارد باعث تحليل تومور يا ناپديد گشتن ان مي گردد. نقطهء مثبت محرك روي تومور قرار داده مي شود و نقطهء منفي در فاصلهء دورتري قرار داده مي شود.

توضيح نوردستروم براي اين پديده اين بود كه ممكن است تومور بوسيلهء الكترواسوز دهيدراته گردد كه بعداء باعث بلوك مواد مولد درد منند هيستامين. Substance p و بادي كينين گردد. تحقيقات در ايالات متحده نشان داد كه ممكن است محركهاي نبض دار با ولتاژ زياد. در قطب منفي باعث اسكلروز يا نرم شدن بافت tissue softening مي شدند و قطب مثبت باعث سخت شدن و احتمالاء دهيراتاسيون مي گردد. كار اساسي نوردن ستروم در زمينهء سرطان كاملاء در ايالات متحده به پيش نرفت.

تاثيرات الكتريكي سوزن گذاري طب سوزني Acupuncture needling

نوردنستروم همچنين اثرات سوزن گذاري و تحريك سوزنهاي طب سوزني را مورد مطالعه قرار داده است. او به نتايج پايين رسيد.

اختلاف الكتريكي بين ساب كورتيس subcutis بيمار و انگشتان طب سوزني كار يك جريان توانا Capacitance ايجاد مي كند كه در نهايت باعث برابر شدن شارژها مي گردد. شارژ مي تواند به هر طرف برود كه اين بستگي به قدرت ميدان طب سوزني كار Acupuncturist و شخص بيمار است. اين مقوله ثابت مي كند كه انجام دهندهء طب سوزني بايد Di Gong (زندگي سالم) را كسب كند كه بدين منظور ميدان شخصي او بايد از بيمار قويتر باشد. در صورتيكه يك سوزن استفاده مي شود كه داراي دسته پلاستيكي باشد و مانع ارتباط ميدان مغناطيسي طب سوزني كار و بيمار گردد. باز سوزن گذاري از طريق متعادل كردن سطح و لايه هاي عمقي بيمار موثر است. تحريك و مانور سوزن manipulation مي تواند باعث اثر روي شارژ گردد كه اين بستگي دارد كه خلاف عقربه هاي ساعت باشد يا در جهت عقربه هاي ساعت يا اينكه بيرون اوردن و فرو بردن lifting and thrusting با قدرت بيشتري انجام گردد. در هر زمان جريان بين فلز و يك الكتروليت ( مايعات بدن) جريان كند. الكتروليز باعث رفع اين حايل شود مي تواند ارتباط خوب . تسريع شده الكتريكي را ايجاد نمايد. در مطالعهء ديگري Lonescu-Tirgoviste يك وسيلهء EAG متصل شد به همان نقاطي كه قبلاء توسط همين محققين مورد استفاده قرار گرفته بود و در بالا در مورد ان شرح داديم. سوزنها بوسيلهء متدهاي كلاسيك طب سوزني كه شامل حركت در جهت عقربه هاي ساعت و چرخش در خلاف عقربه هاي ساعت و چرخاندن به جلو و عقب و فروكردن و بيرون اوردن thrusting and lifting ( بالا و پايين حركت دادن) تحريك شدند. محققين دريافتند كه سوزنهايي كه در جاهاي دورتر هستند در تمام موارد داراي قطب منفي نسبت به شكم هستند و داراي پتانسيل بين منفي 25 تا منفي 350 ميلي ولت هستند و اين تغييرات بستگي به تكنيك و سلامت بيماران دارد. بيماران سالم در نقاط دور ولتاژ 150 تا 250 ميلي ولت داشتند در صورتيكه بيماراني كه داراي يك بيماري بودند ولتاژهاي كمتري ثبت شد. بيماران سالم بزودي بعد از مانور سوزنها به سطح بازال و طبيعي باز مي گشتند در صورتيكه بيماران داراي يك بيماري واقعي يا به ارامي به سطح نرمال مي رسيدند يا اصلاء نمي رسيدند كه نشان دهندهء يك نوع بلوك انرژي در انان بود. بر اساس تئوري TCM اين ممكن است مربوط به اختلال عملكرد كبد باشد چرا كه بر اساس تئوري TCM كبد كنترل انتشار و جريان چي Qiرا بعهده دارد..

 در حقيقت بيشترين تحقيق در مورد كيفيت الكتريكي سوزن گذاري طب سوزني يا Acupuncture needling توسط Mussat كه ازمايشات زيادي را در مورد اندازه گيري دقيق فعاليت الكتريكي ايجاد شده توسط سوزنهاي طب سوزني از جنسهاي فلزي مختلف انجام داد. كار او ثابت مي كرد كه سوزن گذاري طب سوزني باعث تماس با مايعات داخل بدن مي شود و اساس درمان ميكروكارنت مي باشد. قرار دادن يك سوزن فلزي باعث تماس با مايعات بدن و فلز مي شود و اين به مثابه يك باطري عمل مي كند كه توليد كنندهء انرژي است و توليد انرژي بوسيلهء چنين باطريي به مقدار زيادي با استفاده از سوزنهاي داراي دو فلز مانند اناني كه دسته و بدنه از دو جنس هستند افزايش مي يابد. تركيب دو فلزي كه باعث توليد انرژي الكتريكي مي شود وقتي در تماس با يكديگر قرار مي گيرند بعنوان ترموكاپل شناخته شده است. اضافه كردن گرما به دسته هاي سوزن باعث افزايش توليد انرژي در ترموكاپلها thermocouple مي شود.

در تجربيات اوليهء موسات Mussat او دريافت كه سوزنهايي كه از جنس تنگستن باشند ايجاد قطبيت بسيار قويتر و اثرات درماني بهتري در استفاده دارند. تنگستن در لامپ هاي چراغ بعلت توانايي در تبديل انرژي نوري دارد. بخاطر اينكه اين سوزنها بسرعت تيزي نوك خود را بعلت شكننده گي از دست مي دهند و درد زيادي ايجاد مي كنند. او بدنبال جايگزين برامد. او آزمايشاتش را با سوزنهايي از جنس تنگستن-نقره. مس اسين لس استيل stainless steel . و انواع بخصوصي كه از تركيب مس ونيكل درست مي شوند و همچنين استين لس استيل برنج. برنج با لايهء طلا و نوع ساخت چين سوزنهاي اسين لس استيل و نقره دنبال كرد.

موسات از ميكروام ميتر microammeter كه نوعي وسيله بود كه مي توانست توانايي الكتريكي بين دسته و نوك سوزن را اندازه گيري كند استفاده كرد. او دريافت كه انواع تنگستن-نقره. مس اسين لس استيل و استيل تركيب مس و نيكل كه در دسته هاي انها طلا كاري شده باشد. بيشترين ميزان ديسشارژ الكتريكي را دارا مي باشند. او كشف كرد كه نوع استيل تركيب مس و نيكل با دسته هاي اب كاري شده بهترين نوع است. اندازه گيري بوسيلهء دستگاهي انجام گرفت كه مي توانست جريان را بين سي و شصت نانو امپر تا بيست ميلي امپر اندازه گيري كند و سوزنها با شعلهء اتش گرم مي شدند.

سوزنهاي فلزي داراي قطبيت مثبت در نوك بود يعني اينكه دسته بعنوان كاتد و نوك بعنوان آند عمل مي كرد. وقتي دستهء سوزن به دمايي بالاتر از دماي بدن مي رسيد جريان بر عكس مي شد.

موسات Mussat توانايي الكتريكي در طول مريدين ها را اندازه گيري كرد. در يك تحقيق او سوزن را در روي يك مريدين قرار داد و براي چندين دقيقه جريان ضربان دار يك ولت را به سوزنها بعنوان تحريك وارد كرد. بعد از قطع تحريك او شارژ بين سوزنها را اندازه گيري كرد و دريافت كه اين شارژ 24 تا 30 ميلي وات است. وقتي سوزن را از مسير مريدين تغيير جهت مي داد اندازه گيري بسيار كمتر مي شد.

بنظر مي رسد كه مريدينها شارژهاي الكتريكي را ذخيره مي كنند و احتمالاء اين امر توسط بافت فاشياي بينابيني صورت مي گيرد كه محققان ژاپني پيدا كرده بودند كه ستر سيستم مريدين است.

نيمه هادي و پيزو الكتريك:

نيمه هادي و پيزوالكتريك دو مقولهء الكتريكي است كه مواد كريستال داخل بدن دارند. هر دوي انها در مورد درك توانايي الكتريكي سيستم مريدين دخيل هستند. سه نوع هدايت جرياني در علوم نوين موجود است. هدايت فلزي. هدايت يوني و نيمه هاذي ها. هدايت فلزي فقط در سيمهاي فلزي وي مي دهد. هدايت يوني در ديوارهء سلولها روي مي دهدولي داراي توانايي در طي مسافت كوتاه است. و نوع تيمه هادي تنها نوع در غير سيم فلزي است كه قدرت انتقال جريانهاي كوچك را در مسافتهاي زياد دارد. و نوع نيمه هادي تنها در وضعيتي صورت مي گيرد كه ساختمانهاي سلولي از نوع كريستال باشند.

Szent-Gyorgi اولين نفري بود كه پي برد كه ساختمانهاي مولكولي بدن به اندازهء كافي ارگانيزه شده اند كه بتوانند انتقال اطلاعات را از طريق زنجيره هاي پروتئيني انجام دهند.

Becker بكر آزمايشات فراواني را روي اين اصل پايه گذاري كرد و دريافت كه انتقال انرژي و ارتباط سيستم مريدين بر اثر انتقال نيمه هادي روي سلولهاي دور عصبي گليال perineural glial كه حامي سيستم عصبي هستند صورت مي گيرد. اين باعث مي شود كه جريانات كوچك بدون از دست دادن قدرت در فواصل طولاني انتقال يابند. او ثابت كرد كه اين جريانات نيمه هادي با قدرت الكتريسيته اعصاب متفاوت است. اعصاب پتانسيل هاي با فركانس زياد را منتقل مي كنند. در حاليكه سلولهاي گليال جريانات آهسته. مستقيم با شدت كمتر را منتقل مي كنند. بنظر او چنين جريانات مستقيم نشان دهندهء ذات الكتروفيزيولوژي ماست كه باعث حمايت از درمان و بازسازي مي شود و نقاط طب سوزني در حقيقت ايستگاههايي هستند كه شارژ را در اين مدارها تقويت مي كنند. موجوداتي با قدرت فراوان تر در اين سيستم ها مانند مارمولك و سمندر داراي قدرت بيشتري در ترميم و نوسازي اندامهاي قطع شده و يا ارگانها هستند. بكر عنوان كرد و همچنين ثابت كرد كه اين راههاي اوليهء preliminary ممكن است يك روز به انسان اين اجازه را بدهد كه بتواند چنين عمل مشابهي مانند حيوانات ياد شده را انجام دهد.

ديگر كيفيتي را كه انسان به ارث مي برد پيزوالكتريسيته است. اين توانايي يك ساختمان كريستال است كه در صورتيكه تغيير شكل يابد يا تحت فشار قرار گيرد. يك شارژ الكتريكي ايجاد مي كند. نيروهاي حركت و جاذبه روي انسان و بدن جانوران بطور ممتد چنين شارژهايي را آزاد مي كنند. بكر چنين مواردي را در روي استخوان اندازه گيري كرد و نشان داد كه دوباره سازي استخوان Bone regeneration توسط اين شارژهاي دروني ايجاد شده توسط پيزوالكتريسيته انجام مي گيرد. اين مسئله تنها مختص به استخوان نيست.

ماتسوموتو و برچ به توصيف با تحقيقات فراوان نشان دادند كه با فتهاي همبند در انواع فراوان داراي قدرت پيزوالكتريكي هستند و تمام ارگانهاي بدن بدين وسيله به هم مرتبت هستند. فاشيا با چنين شبكهء پيچيده و در هم بافته اي دائماء اين شارژهاي ناچيز را آزاد و در جريان مي اندازند. وجود فعاليت پيزوالكتريك در بسياري از بافتهاي بافت خمبند و عروق خوني ثابت شده است.

حقايق فوق الذكر در مورد جريانهاي الكتريكي جزئي كه توسط حركت و جاذبه از طريق پيزوالكتريك آزاد و اين شارژ ها توسط سيستم نيمه هادي semi conductive در فواصل زيادي در بدن منتقل مي شود  و مي تواند تقويت كنندهء نحوهء اثرات درماني و دوباره سازي يوگاي هاتا . ماساژ بافت عمقي يا رولفينگ Rolfing و ورزش شود. چرا كه همهء آنها باعث ايجاد و به جريان انداختن انرژي در بدن از طريق تحريك فعاليت پيزوالكتريك مي شوند و اين كاملاء با حيات و سلامت در ارتباط است.

نتيجه:

بدن انسان انرژي الكتريكي از طريق فعاليت ارگانيكو تنفس سلولي و جريانات جراحت و فعاليت پيزوالكتريك ايجاد مي كند. اين جريانات جزئي زمينه هاي نيرو را درست مي كنند و جمع آوري آنان بصورت سيستم مريدين ها ديده مي شود.محققين زمينهء مريدينها را سلولهاي گليال . شبكهء فاسيا. فضاهاي بين بافتي و عروق خوني مي دانند. شارژهاي الكتريكي جزئي مي توانند در مسير هاي طولاني از طريق نيمه هادي جريان كنند كه جريانهاي الكتريكي را از طريق شبكه هاي ملكولي منظم منتقل مي كنند. تفاوت ها در توليد انرژي و جريانات جراحت باعث ايجاد غدم تعادل در شارژهاي مثبت و منفي در بدن مي شوند كه همراه هستند با درد و بيماري .

اثرات درمان طب سوزني از اين توانايي ديسشارژ اين تفاوت ها و يا از طرف ديگر ايجاد شرايط دلخواه شارژ در بدن مي شوند. نقاط طب سوزني داراي قدرت هدايت بالاتر از بافتهاي اطراف هستند. استفاده از فلزات مختلف در ساختن سوزن طب سوزني باعث اثرات ترموكاپل جهت تحريك قويتر نقاط طب سوزني Acupoints مي گردد.سيستم هاي بدن قطبي Polarized هستند به صورتيكه تنه و سر الكتروپوزتيو و اندامها الكترونگاتيو هستند. تحريك الكتريكي كه بعد از تحريك اين قطبيت هاي طبيعي روي مي دهد باعث افزايش هدايت بين الكترودها مي شوند و بنظر مي رسد كه از لحاظ كلنيكي موثرتر باشد. تحريك غير سوزني بخصوص وقتي قطب گرايي را بطرف قطب گرايي طبيعي ببرد مي تواند يك روش بسيار موثر ايجاد توازن در مريدينها باشد.


تاریخ انتشار: 1397/08/14 23:34